مشارکت در تولید
زهرا شکرچیان
در حال حاضر بخش صنعت کشور از وجود ظرفیتهای عظیم بیکار یا همان ظرفیتهای خالی تولید رنج میبرد که در صنایع مهم کشور مانند فرآوری مواد غذایی، صنایع معدنی و پوشاک بیش از ۵۰ درصد ظرفیتها خالی مانده است. همچنین آخرین آمارهای بیکاری در کشور نشان میدهد که نرخ بیکاری در فصل بهار امسال به 10.8 درصد رسیده (نزدیک به ۳ میلیون نفر بیکار داریم) و نکته مهم آنکه سهم فارغ التحصیلان بیکار نسبت به سال گذشته با رشد 3.9 درصدی همراه شده و به 40.3 درصد رسیده است. سئوال اینجاست که با چه برنامهای میتوان همزمان ظرفیتهای خالی را فعال و اشتغال نخبگان و فارغ التحصیلان داخلی را بهبود بخشید؟
رویکردهای سیاستی دولت در رفع این معضل و فعال سازی این ظرفیتها، بر اساس آخرین تصمیم گیریهای صورت گرفته، رویکرد طرف تقاضا است؛ به این معنا که برای همان روند تولید سابق یک صنعت، با وضع محدودیتهای تعرفهای - مقداری و حتی ممنوعیتهای وارداتی، همچنین تشویق و بالا بردن تقاضای داخلی، تقاضای فعال داخلی ایجاد کند. روشنتر آنکه، با اتخاذ راهبرد قدیمی جانشینی واردات، یعنی جانشین کردن اقلام وارداتی با کالای مشابه تولید داخل، ظرفیتهای بیکار یک صنعت را فعال کند.
اما در کنار راهبرد جایگزینی واردات، شاهد هستیم که بهویژه در برنامه سال ۱۳۹۸ دولت برای رونق تولید، مباحث مرتبط با انقلاب صنعتی چهارم نیز مدنظر قرار گرفته که از جمله مهمترین آنها، تأکید بر توسعه فنآوری و حضور شرکتهای دانش بنیان در عرصه بخش صنعت است. در سال جاری و احتمالاً طی سنوات آتی دولت برنامه دارد تا:
۱- با همکاری تشکلهای مرتبط از رسوخ فنآوریهای ایجاد شده توسط شرکتهای دانش بنیان به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران حمایت کند،
۲- با همکاری دانشگاههای توانمند کشور، ایجاد دانش فنی و فنآوری تولید محصولات منتخب وارداتی را به لحاظ ارزی مورد پوشش قرار دهد، و
۳- در مواجهه با انقلاب صنعتی چهارم در راستای توسعه فنآوری، با تأکید بر حضور پررنگ شرکتهای دانش بنیان، رویکرد بخش صنعت را از مونتاژ کاری به نوآوری اصلاح کند.
تولید مشترک: تولید بدون کارخانه
بحث ما این است که رویکردهای نوین تولید نوآورانه، خلاقانه و فنآورانه، بر "تولید مشترک" در برنامههای سهگانه فوق تأکید دارند و اتفاقاً با توجه به ظرفیتهای خالی تولیدی در کشور، اتخاذ راهبردهای تولید مشترک بهجای راهبرد جایگزینی واردات، میتواند نتایج مثبتی با خود به همراه داشته باشد. تولید مشترک را میتوانیم "تولید بدون کارخانه" نیز بنامیم که به معنای راهاندازی یک کسب و کار "تولید محور" با استفاده بهینه از امکانات، ظرفیتها و زیرساختهای موجود، بدون نیاز به سرمایهگذاری عمده است. بنابراین رفع محدودیتهای سرمایهگذاری، ویژگی اصلی تولید راهبرد تولید مشترک یا بدون کارخانه است.
فرد یا کسب و کاری که تولید بدون کارخانه انجام میدهد، "دانش"، "ایده"، "نوآوری"، "فنآوری" و حتی "فوت و فن" (know-how) رقابتی خود و البته سیستم "بازاریابی" و "برندینگ" منحصر به فرد خود را دارد، اما خود تولید کننده نیست، بلکه تولید را برون سپاری کرده و آن را به صنعتی وامیگذارد که ظرفیتهای خالی و امکان تولید دارد. از این رو، کارخانههایی که ظرفیت خالی برای تولید دارند، با افراد صاحب برند تولید بدون کارخانه همکاری میکنند.
سه مزیت بزرگ راهبرد تولید مشترک عبارتند از: ۱- نبود سرمایهگذاری اولیه، ۲- اشتغالزایی کم هزینه و ۳- سود کارخانهای که ظرفیتهای تولیدی خود را بالا برده است که هر سه با نیازهای امروز بخش صنعت در کشور سازگار هستند.
در استراتژی تولید بدون کارخانه، سرمایهگذاری اولیه وجود ندارد و این یک مزیت بزرگ در این روش است. همچنین مزیت دیگر این استراتژی، اشتغالزایی و پایین آوردن هزینههای اشتغالزایی است، ضمن اینکه این روش از ظرفیتهای خالی بهره گرفته و سود کسب و کارهای تولیدی را نیز افزایش میدهد. مسأله مهم دیگر در راهبرد تولید مشترک، متداول شدن آن در صنایع فنآورانه و کارخانههای نوآوری و ارتباط این بخشها با بخش صنعت و در نهایت ایجاد مزیت رقابتی است. امروز کارخانهها و شرکتهایی که از این روش استفاده میکنند، عموماً به دنبال معماری نوآورانه در کسب و کار خود بوده و هدف اصلی را متمایز شدن از رقبا و دستیابی به مزیت رقابتی از طریق نوآوری قرار دادهاند که از مزایای قابل توجهی بهرهمند میشوند.
امروزه دیگر تکنولوژی جدید به تنهایی برای متمایز کردن تولیدات یک صنعت کافی نیست؛ در عوض، مزیت رقابتی در ایجاد ترکیباتی از محصولات و خدمات است که "پیشنهادهای ترکیبی" نامیده میشوند. در واقع چالشی که شرکتهای تولیدی با آن مواجه هستند، نهتنها بهوجود آوردن راه حلهای تکنولوژیک جدید برای رقابت و رشد است، بلکه ایجاد راهبردهای جدید برای خلق کالا و خدمت جدید و متمایز است و به نتیجه رساندن پیشنهادهای ترکیبی در این زمینه یکی از محصولات راهبرد تولید مشترک است. در واقع در این تولید مشترک، بخشی که ایده و نوآوریهای بیشتری در زمینههای مکان یابی، بازاریابی، فرآیند تولید، توزیع و ارائه محصول تولیدی، مدیران و کارگران فرآیند تولید و ارتباطات دارد، امکان فعال سازی بخشی از ظرفیتهای خالی یک صنعت را فراهم میسازد؛ ضمن اینکه بخشی از نوآوریها و فوت و فنهایی که منجر به فعال سازی ظرفیتها میشود، به دلیل وجود ظرفیتهای بالقوه اما متفاوت نزد هر دو طرف، بعد از شروع فرآیند مشترک تولیدی اتفاق میافتد و از قبل برنامهریزی شده نبودهاند.
چنانچه ۷ نوع سرمایه مختلف را برای اوج گیری و موفقیت یک فرآیند تولید لازم بدانیم که عبارتند از سرمایههای: ۱- مالی، ۲- ساختی (دارایی ثابت)، ۳- اجتماعی (شبکهها، اعتبارها و ...)، ۴- انسانی، ۵- طبیعی (زمین، منابع انرژی و ...)، ۶- فرهنگی و ۷- سیاسی؛ تولید مشترک سعی دارد سرمایههای مکمل دو طرف مشارکت کننده در فرآیند تولید اعم از خدمت دهنده (کارخانه دارای ظرفیت خالی) و خدمت گیرنده را در کنار یکدیگر قرار دهد.
بنابراین به نظر میرسد یکی از راه حلهای جدی مقابله با چالشهای فعلی بخش صنعت، اعم از ظرفیتهای خالی تولید و بیکاری قشر تحصیل کرده و نخبه کشور، از طریق طراحی سیاستهای مرتبط با تولید مشترک و حمایت از سازگاری، پایداری، شکوفایی و تداوم این تولید، راهبرد تولید مشترک باشد که نیاز است بخش خصوصی و دولتی در این زمینه طراحیهای اولیه خود را به همفکری بگذارند.
• روزنامه دنياي اقتصاد، شماره 4740، 8 آبان 1398
نظر دهید