تيتر اخبار
  • 1399/04/07 - 10:00
  • - تعداد بازدید: 52
  • - تعداد بازدیدکننده: 52
  • زمان مطالعه : 6 دقیقه
  • /ZZ29

راهبرد به‌کارگیری شرکت‌های کوچک در زنجیره ارزش خودرو

دكتر امیرحسن کاکایی

kakaeiii.jpg

صنعت خودرو، صنعتی است که نامش با مفهوم تولید انبوه و صنعتی ‌شدن در قرن بیستم گره خورده است. محصولی به ‌نام خودرو در قرن نوزدهم ظهور کرد، اما این فورد و روش تولید انبوه بود که خودرو را تبدیل به یک ابزار زندگی کرد و امروز در عمل بدون خودرو زندگی را نمی‌توان تصور کرد. این صنعت در بیش از يكصد سال تغییرات زیادی کرده و درحال تحولات اساسی دیگری است.
 
دهه دوم قرن بیستم در پاسخ به جهش فورد در این صنعت ادغام‌های بزرگی به‌وجود آمد. در حدود دهه ۸ و ۹ این قرن نیز به ‌دلیل جهش خودروسازی ژاپن و بعداً جهش ببرهای جنوب‌ شرق آسیا، ادغام‌های بزرگی رخ داد؛ اما امروزه در پایان دهه دوم قرن ۲۱ ابر ادغام‌های بزرگ درحال شکل‌گیری هستند.
 
مدیرعامل فقید فیات چند سال پیش گفته بود که بقای خودرو سازی با تیراژ زیر ۵ میلیون بعید به‌نظر می‌رسد. این اتفاق نه‌تنها در خودرو سازی‌ها رخ داد، بلکه درباره تأمین ‌کنندگان قطعات و خدمات نیز به ‌وقوع پیوست. امروز یک خودرو ساز که در اواسط قرن بیستم با چند هزار قطعه ‌ساز به‌طور مستقیم قرارداد داشت، تعداد پیمانکاران خود را به‌ عددی دو رقمی نزدیک کرده است. بیشتر کارهای خودرو سازان با ابر قطعه ‌سازان انجام می‌شود. حتی درباره مراکز خدمات آزمون و تحقیقات نیز این موضوع صدق می‌کند و به ‌تدریج فقط بزرگان در این صنعت باقی می‌مانند.
 
دلیل این موضوع مقیاس اقتصادی در این صنعت در مقابل هزینه‌های توسعه فنآوری و محصول جدید در فضای به ‌شدت رقابتی است. به‌راحتی می‌توان ادعا کرد که این صنعت در زمان حال ذاتاً با کوچک ‌بودن مشکل دارد. کوچک‌ها محکوم به ‌فنا هستند. نکته جالب این‌جاست که این موضوع حتی درباره خدمات پس از فروش هم صدق می‌کند؛ به‌ویژه با ظهور فنآوری‌های مبتنی بر اینترنت و داده‌های بزرگ، در عمل مغازه‌های کوچک و شرکت‌های کوچک و متوسط به‌‌تدریج شانس بقاي خود را در جهان رقابتی از دست می‌دهند. بماند که صنعت خودرو در آستانه ورود به دهه سوم قرن بیست‌ و یک، درحال تحول بزرگتری است و آن ناشی از دو مفهوم فنآوری خود ران‌ها و خودروهای مرتبط است. این دو مفهوم باعث می‌شود بازار خودرو دستخوش تحولات اساسی شود.
 
وقتی خودروي خودران مرتبط در تمام یک کشور حاکم باشد، دیگر لازم نیست خودرو بخرید و هر وقت بخواهید خودرو در اختیار می‌گیرید. چنین شرایطی که احتمالاً ۲۰ سال دیگر در کشورهای پیشرفته به ‌وقوع خواهد پیوست، کل کسب ‌و کارهای مرتبط با صنعت و بازار خودرو را دستخوش تغییرات اساسی می‌کند.
 
مفاهیمی مانند خرید و فروش، تعمیر و نگهداری و حتی بیمه و تصادف دگرگون می‌شود و بسیاری از افراد بیکار و شرکت‌ها ورشکسته می‌شوند. فقط غول‌ها می‌مانند و به همه خدمات ارائه می‌دهند. این موضوع را بگذاریم در کنار مفاهیمی مانند "صنعت ۴.۰" و روش‌های تولید سریع و ... که روش‌های تولید سنتی را دستخوش تغییرات اساسی می‌کنند؛ خواهیم دید که به ‌سرعت این صنعت به یک ابرصنعت تبدیل می‌شود و دیگر جایی برای کوچک‌ها نمی‌ماند، اما برعکس جهان مدرن، ما در ایران، به‌جای این‌که به بزرگ شدن شرکت‌ها کمک کنیم، با کوتوله‌ پروری صنعتی، به‌جای ایجاد یکی دو تا خودرو ساز بزرگ مطرح در سطح جهان، بیش از ۳۰ خودرو ساز کوچک داریم. دو ـ سه تا خودرو ساز ما هم که بزرگ هستند و مدام به آن‌ها ناسزا می‌گوییم، در عمل جایگاهی در صنعت جهانی ندارند. همان‌ها را هم سیاستمداران در این دو سال به‌ خاک سیاه نشاندند و زیانی بیش از نیمی از فروش سالانه آن‌ها و تقریباً معادل ۴۰ سال سودشان به آن‌ها وارد کردند.
 
جالب است بدانید به‌غیر از ۳۰ خودرو ساز، بیش از ۳۰ پروانه بهره‌برداری که وضعیت‌شان سال‌هاست مجهول است، در کشور وجود دارد. متأسفانه درباره قطعه ‌سازی هم وضعیت خیلی خوب نیست. بر اساس ادعای فعالان، بیش از ۱۲۰۰ قطعه‌ ساز کوچک، متوسط و بزرگ داریم که فقط ۷ عدد آن‌ها می‌توانند به‌عنوان شرکت بزرگ صنعتی به‌ لحاظ ابعادی در سطح جهانی مقایسه شوند؛ هرچند از منظر فنآوری و نوآوری در عمل هیچ جایگاه جدی در سطح جهانی ندارند. در بهترین شرایط شرکت‌های عالی ما صادر کنندگان قطعاتی هستند که کپی نمونه‌های خارجی است.
 
متأسفانه این صنعت که همه مدعی آن هستند، بدون راهبرد درحال جلو رفتن است و هر کسی که از راه می‌رسد، راه ‌حلی ارائه می‌کند. یکی از آن راه ‌حل‌ها که هر چند وقت یک بار تکرار می‌شود و باید خودمان را تکه‌ پاره کنیم تا بفهمند که این راه غلط است، ایجاد قطب سوم است. سیاستمدار یا دولتمردی که این حرف را می‌زند، به‌طور قطع صنعت و ساختار موجود شرکت‌های بازیگر در این زنجیره ‌ارزش را نمی‌شناسد. مگر ما اصولاً دو قطب داریم که قطب سوم بخواهیم؟ یا برعکس اگر آن دو خودرو ساز که دارای ابعاد فیزیکی بزرگ هستند، اما اگر مرزها باز بود، حتی در سطح داخلی هم حرفی به‌ لحاظ نوآوری و فنآوری برای گفتن نداشتند، قطب بدانیم، پس کرمان ‌خودرو و گروه صنعتی بهمن چه هستند؟‌ اصلاً چرا این همه افراد بزرگی که آمدند و سرمایه‌گذاری کردند، نتوانستند تبدیل به قطب سوم بشوند؟‌ در پاسخ، آدم‌های متوهم می‌گویند که کار مافیاست، درحالی ‌که نرفته‌اند مطالعه کنند ببینند که مشکل مافیا نیست.
 
مشکل این است كه هم‌اکنون قرن ۲۱ هم درحال ‌گذار است و این توهمات رقابت از طریق تعدد شرکت‌ها و روش‌های مربوط در نیمه اول قرن ۲۰ کاربرد داشته و الآن جواب نمی‌دهد. اصولاً من خیلی صریح می‌گویم اگر قرار باشد صنعت خودروي این کشور پیشرفت کند، هیچ راهی جز ادغام‌ها، ورشکستگی ضعیف‌ترها و بزرگ شدن بزرگ‌ترها و البته خصوصی‌ سازی کامل صنعت و فضای کسب ‌و کار و رقابتی کردن بازار با کاهش تعرفه‌ها در یک برنامه میان ‌مدت منطقی نداریم.
 
شرکت‌های کوچک و متوسط به‌ویژه با ساختار اقتصادی ما جایگاهی در این بازی بزرگان ندارند. حتی به‌تدریج زمین بازی در بخش خدمات پس از فروش که در حال ‌حاضر عمدتاً دست اکثریت کم ‌سواد زحمتکش و پولدار است، تغییر خواهد کرد و لازم خواهد شد که شرکت‌های بزرگ خدماتی، بزرگ‌تر شوند و یا شرکت‌های بزرگ جدید به‌وجود آیند. دیگر فصل اعتماد کردن به "اوستا فلانی"، با "جان من جان تو" نمی‌شود که قطعه چند میلیونی یک خودرو چند صد میلیونی را تعویض کرد. مسیر پیشرفت در آینده روشن است. مهم این است که در انتخاب‌های خود، شجاعت داشته باشیم یا از ترس، خود را به خواب بزنیم.
 
عضو هیأت ‌علمی دانشگاه علم و صنعت
روزنامه صمت، شماره 1550، 7 تير 1399
  • گروه خبری : يادداشت روابط عمومي,آرشیو خبری سایت قدیمی
  • کد خبر : 10659
کلمات کلیدی

تصاویر

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید

عبارت خود را درج و جهت جستجو "Enter" را بفشارید
تنظیمات قالب